چهارمین سفرمون به اصفهان بدون بابایی
امروز 19 اردیبهشت و ساعت 1 پرواز داریم به مقصداصفهان ...اینبارهم بدون بابایی .....اتش سوزی دیروز شرکت تموم برنامه هامونو خراب کرد وبابایی رو هم گرفتار.....یه روز خیلی سخت بدون بابایی ....که اصلا نمیگذره....دیشب به بابایی میگم نیا فرودگاه ..خودمون میریم ..ولی میگه مگه میتونم...میخام تو اذیت نشی....آنیسا اذیتت نکنه تا اخرین لحظه باهات باشم ..میگم برای من سخت ترین چیز اینه که توی فرودگاه تورو با لباسای شرکت ببینم وباهام نیای.... ولی گوش نمیکنه که کار خودشو میکنه...... ولی اینبارهم دوریهامو زود تموم میشه ....وبابایی دوشنبه میاد پیشمون...عروسی عمه مرضیه خدایا به امید خودت....انشالله همه چیز به خوبی وخوشی طی میشه ....یه دنیا خاطره خ...